عصبانیت کسانی که خود را حزب اللهی می خوانند از امر به معروف...


سفر بیست و نهم


عصبانیت کسانی که خود را حزب اللهی می خوانند از امر به معروف و نهی از منکر دو فیلم!؟

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز

امر به معروف و نهی از منکر همچون بسیاری از معارف اسلامی در دوره انقلاب دچار تغییراتی چنان اساسی شد که عملاً به ضدش بدل گشت. عده ای دزد، دروغگو، ریاکار، متجاوز و آدم کش، همه این کارها را به نام دین کردند و بدان افتخار هم نمودند و همان ها می خواهند مردم را به معروف امر و از منکر نهی کنند!! مگر دیگر منکر چه چیزی می تواند باشد که نکرده باشید؟ حالا همین ها از بابت این که فیلمی برخلاف سایر فیلم های حکومتی این چند ساله که ریاکارترین و حقه بازترین و دکاندارترین متدینان را خلاف واقع نشان می دادند، واقعیت شان را بازنمایی می کردند، عصبانی شده اند. مگر خود رژیم در همین رسانه های حکومتی اذعان نکرد که در قزوین تعدادی از نیروهای انتظامی به اسم امر به معروف و نهی از منکر دانشجویان و ترویج حجاب و عفاف، ایشان را دستگیر کرده و به آنان تجاوز می کردند؟ مگر یکی از فرماندهان نیروی انتظامی را دستگیر و سپس از کار برکنار نکردید، چون در وضع ناجوری او را با شش زن، آن هم در حالی که رکوع و سجود در نماز را مسخره می کردند، پیدا کردید؛ همان کسی که در جشن عفاف و حجاب به دختران جوان جوایزشان را اهداء می کرد!؟ دو فیلمی که تنها برخی از اشخاص مذهبی را نشان می دادند که در این چند دهه با تظاهر به دین، بزرگترین سوءاستنفاده ها را بردند و بسیاری را نیز قربانی کردند، بهترین امر به معروف و نهی از منکر نسبت بدین دین فروشان است و این تعداد سوءاستفاده چی را که حکومت ریاکار برای رفع اتهام از خودش پذیرفته است و جای بحثی نیست، بلکه سخن اصلی آن است که آن اتفاق این رژیم نبوده و نیست، بلکه قانون آن است و وقتی ملاک های تان برای ارزیابی دیگران برحسب، ظواهر و دست به سینه شدن و پذیرفتن چشم بسته دستورات بالادستی ها و توجیه هر جنایتی با احکام شرعی و فقهی بود، یعنی نتیجه اش همین که عده ای ریاکار و جنایتکار وقیح به راحتی خود را به هر شکلی که بخواهید بیرون می آورند و در ساختار قدرت رشد می کنند و همه جا را مسخر می سازند تا وقتی که نوبت به خودتان می رسد. دقیقاً عکس ادعاهای آخوندهای حکومتی، به صراحت باید بگویم، ضربه ای که حکومت پس از انقلاب به اسلام زد، در تاریخ ایران هیچ حکومتی نزد و آن را از دورن به ضدش بدل ساخت و مردم را بیزار از دین و ایمانی این چنینی. تنها عمودی را که برافراشت، رشد و گسترش تمامی اعمال ضد دینی به نام دین بود. با این همه، دلیل عصبانیت این اراذل و اوباش حکومتی و تعدادی از روضه خوان های شمرصفت، دارای ابعاد روان شناختی عمیقی است که نیاز به تحلیل دارد که بدان می پردازم.

در روان شناسی اجتماعی، پدیده ای تحت عنوان "خود آیینه ای" اولین بار توسط "کولی" تشریح شد. کولی تشخیص داد که انسان ها قادرند که خود را نه تنها به مثابه "فاعل شناسایی"، بلکه چون "موضوع شناسایی" مورد شناخت و ارزیابی قرار دهند. آنان از خود، همچون تمامی دنیای پیرامون آگاه بوده و از آن طریق می توانند هر آنچه را که به خودشان مربوط شود، مورد شناخت، ارزیابی و داوری قرار دهند و برحسب آن، اعمال بعدی شان را تغییر داده یا اصلاح کنند. به عبارتی، انسان از خود به مثابه یک آیینه برای شناسایی و ارزیابی اش بهره می برد. هربرت مید دیگر نظریه پردازی بود که متوجه شد، انسان ها تنها نسبت به دیگران کنش و واکنش نشان نمی دهند، بلکه نسبت به کنش های"خود" نیز واکنش نشان می دهند و همزمان خود از یک سوی شناسایی می کند که "من فاعلی" انسان است و از سوی دیگر خود نسبت بدان واکنش نشان می دهد که "من مفعولی" انسان را تشکیل می دهد. نگارنده بر این نظر است که این شناخت و ارزیابی از خود، تنها برحسب تصویری که خودش از خودش دارد –که من آن را "جهان بینی فردی" نامیده ام- شکل نمی گیرد، بلکه اطرافیان و جامعه نیز آن گونه که نسبت به ما کنش یا واکنش صورت می دهد، شناخت و ارزیابی ای را بدست می دهد – که من آن را "جهان بینی مفعولی" نام گذاری کرده ام- که در ذهنمان نقش می بندد. این دو تصویر همواره تفاوتی با هم دارند و اشخاصی که مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرد، از طرف "من مفعولی" تصویری به ایشان عرضه می شود تا "من مفعولی شان" را برطبق آن اصلاح کنند و اگر انسان های اصلاح پذیری باشند، از این نقد و تصور متفاوت انعکاس یافته ناراحت نشده و در صورت لزوم تغییر رویه می دهند. عمدتاً کسانی از این تصویری که جامعه به ایشان انعکاس می دهند، نگران و حتی عصبانی می شوند که "من فاعلی شان" را پشت نقابی پنهان ساخته باشند و کسانی به طریق بخواهند آن را از طریق "من مفعولی" از پشت آیینه بیرون کشیده و جلوی آیینه به ایشان و دیگران نشان دهد و امروز ثابت شده که پردیسه هنر و پرده سینما و البته رسانه ها، و اخیراً اینترنت یکی از این فضاهاست که چنین ریاکارانی را رسوا ساخته و از این روی نگران و دستپاچه شده و به تمامی این آیینه های دنیای جدید به چشم تهدید می نگرند و ممیزی های متعدد می سازند تا مانع از انعکاس این تصاویر، اول عریان جلوی وجدان خودشان و سپس رسوایی شان جلوی جامعه شود و دکان شان تعطیل گردد؛ گرچه در ایران دیگر بیهوده سعی می کنند و اعتبارشان را سال هاست که جلوی مردم و اخیراً حتی در نزد حکومتی ها و بیت هایشان از دست داده اند و با دروغ های مبالغه آمیز و ساختن کرامت های مضحک نمی توانند چهره دیگری را از خود نشان دهند؛ همان چهره ای که در این چند دهه از بیرون زدن اش از پشت نقاب بسیار هراسان بودند. به این دو کارگردان و دست اندرکاران دوفیلم نیز باید تبریک گفت که همین عصبانیت و اعتراض ها حاکی از موفقیت فیلم است و آن ها هم امر به معروف و نهی از منکر حقیقی را نشان دادند و هم به هدفی که داشتند، رسیدند و فیلم تأثیری را که باید می گذاشت، گذاشته است و اتفاقاً برخلاف تصور این بیسوادان، با تحریم حکومتی و پایین کشیدن فیلم ها از سینماهای رسمی، خواهید دید که جدابیت فیلم برای مردم بیشتر شده و آن ها به سرعت در فضاهای واقعی و مجازی تکثیر و منتشر خواهند شد و عملاً همواره محدودیت های حکومتی تبلیغی شده برای آثار توقیف شده و دستاوردی بیش از اتنظار در جامعه داشته اند.